محل تبلیغات شما

می‌دونی؟

از وقتی که شروع کردیم، این رابطه پرِ سختی‌های خاصِ خودش بود. چه اون موقعی که نمی‌دونستم قراره نهایتا عاشقت بشم و چه موقعی که فهمیدم now, falling in love.

اما حالا، حالا که حس‌ می‌کنم اگه سختی‌های پیشِ رومون چندین برابر هم بشن باز من می‌تونم دوسِت داشته باشم و برای رسیدن بهت تلاش کنم، تمامِ تلاشم شاد نگه‌داشتنِ توعه. تقریبا همیشه اولین جنبه‌ای که برای یه سری کارها و زدن خیلی از حرف‌ها در نظر می‌گیرم خوشحال شدن یا ناراحت شدنِ توعه. هر کاری که بخوام بکنم اول با خودم می‌گم "بنظرت "او" خوشش میاد یا نه؟ ممکنه از لوس‌بازیا و جیغجیغو بودنم ناراحت بشه؟ یعنی ممکنه این تیپِ لباسمو دوست داشته باشه؟ بنظرش این رنگ بهم میاد؟"

آره خب، یکم عجیبه. عجیب‌تر این‌که قبل‌ترا وقتی هِرا برام راجع به خانومِ خونه بودن حرف می‌زد و یه‌سری چیزا رو یادآور می‌شد خنده‌م می‌گرفت و اهمیتی برام نداشت ولی این روزا هر چقدر رو به جلو می‌ریم اون نکات برام مهم‌تر و حیاتی‌تر می‌شن و لازم می‌دونم یاد بگیرمشون. نه به خاطر هِرا، نه به خاطرِ خودم، بلکه بخاطرِ تو. می‌دونی، حواسم هست که اون‌قدر مشکل سرِ راهمونه که شاید هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت به آرزوهای دوتاییمون، به با هم فیلم‌دیدن و با هم بازی کردن و با هم هنگ‌اوت کردنمون نرسیم. حواسم هست که اونقدر مخالفت پیشِ رومونه که ممکنه خسته بشی و آینده‌‌ای که متصور شدیم از بین بره ولی، می‌خوام تلاش کنم تا موردِ قبولِ تو باشم؛ حتی اگه عشقمون بی‌نتیجه بمونه، حتی اگه تو رو جسما نداشته باشم. چون اگه برات عکس میفرستم، یا راجع به خودم حرف میزنم یا برات می‌نویسم، می‌خوام فقط تایید و لبخندِ تو رو داشته باشم، و بس.

من روح سرکش درختان نارونم!

مهرت اجازه داد که...

دستای خودت بیشتر می‌لرزن!

تو ,هم ,رو ,اگه ,داشته ,ممکنه ,با هم ,حواسم هست ,موقعی که ,هست که ,تو رو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها