محل تبلیغات شما
سرم خیلی شلوغه. باید کلی به خودم برسم، نهار بپزم و خونه رو مرتب کنم. چک کنم که به سلامت می‌رسه و همزمان زیر بارِ این شوکه شدن سکته نکنم. دیروز که توی ویدیو کال بهم گفت فردا پیشمه، یه ربعِ تمام نمی‌تونستم حرف بزنم و تهش هم زدم زیرِ گریه. دو سال انتظار. دو سال ترس از اینکه هیچوقت نتونیم همو ببینیم و بمیریم‌‌‌. خدای بزرگ! الان اون فقط دو ساعت باهام فاصله داره و بعد از ظهر اینجاست! و من وقتی ببینمش، وقتی بعد از دوسال عشق ورزیدن از راهِ دور، ببینمش.

من روح سرکش درختان نارونم!

مهرت اجازه داد که...

دستای خودت بیشتر می‌لرزن!

کنم ,سال ,راهِ ,خدای ,بمیریم‌‌‌ ,الان ,دو سال ,بعد از ,از راهِ ,اون فقط ,الان اون

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش نویسندگی خلاق